سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، مال را به کسانی که دوست دارد و یا دشمن دارد می بخشد؛ولی دانش را جز به کسی که دوست دارد نمی بخشد [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 88 اردیبهشت 25 , ساعت 8:23 عصر

حدود سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد. انقلابی که تمام معادلات سیاسی، اجتماعی ، فلسفی،منطقه ای و بین المللی غرب را به هم ریخت و زنگ خطر بلندی برای سرد مداران نظام سلطه را به صدا در آورد. انقلابی که سبب شد تمام منافع آنها در کشور های تحت سلطهبا بهام جدی مواجهه شود. از این رو تمام هم و غم نظام سلطه     و در راس آنها امریکای جهانخوار و صهیونیست های اشغالگر در این سی سال جلو گیری از موج عظیم انقلاب اسلامی در بیداری ملت های مظلوم و تحت سلطه بوده و هست. نظام سلطه از تمام امکانات داخل و خارج از کشور جهت ایجاد مانع در تثبیت و رشد انقلاب اسلامی بهره گرفته است اما روز به روز از اهداف خود دور تر می شود.

مقام معظم رهبری طی دو سخنرانی خود در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و در جمع مردم تبریز توطئه نظام سلطه در برهه ی کنونی را برملا و همه ملت را به درایت و هوشمندی در برابر وقایع پیش روی نظام فرا می خوانند.

ایشان خطر اصلی را در از بین رفتن هویت واقعی جمهوری اسلامی می دانند که دشمن بدنبال تهی کردن انقلاب و جمهوری اسلامی از مفهوم واقعی خود است  جریان انتخابات ریاست جمهوری نیز در موفقیت یا ناکامی این توطئه بسیار حائز اهمیت است.

« باید بسیار مراقب بود تا این روح و سیرت نظام اسلامی از دست نرود، به ویژه با توجه به این که تغییر سیرت و هویت واقعی ، تدریجی و آرام است و توجه خیلی ها به آن جلب نمی شود و ممکن است افراد موقعی به خود بیایند که کار از کار گذشته باشد.» ( سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت)

» همه بدانند که امروز دشمنان نظام جمهوری اسلامی از بر کندن این بنیاد مستحکم احساس عجز می کنند. سعی شان این است که به وسایل گوناگون،به دست خود کسانی که در این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند. جمهوری اسلامی، اسمش جمهوری اسلامی باشد، اسمش نظام انقلابی باشد ، اما از محتوای اسلام ، از محتوای انقلاب در آن خبری نباشد، اسمش چه ارزشی دارد؟ محتوا لازم و مهم است.«

 (سخنرانی در بین مردم تبریز 29/11/87)

با در نظر گرفتن این مقدمه ی مهم که اهمیت انتخابات دهم را روشن می کند به سراغ بررسی سیر تاریخی سیاست های نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی می پردازیم. به طور کلی راهبردهای نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی ایران در چهار مرحله قابل بررسی است. مرحله اول برهه ی زمانی سال 57 تا 68 است که استراتژی اصلی  »تغییر ساختار«  نظامی است که به صورت درگیری نظامی بروز پیدا میکند.

مرحله دوم از سال 68 تا 84 است که نظام سلطه به دنبال »تغییر رفتار و سپس تغییر ساختار« است که استحاله و فرو پاشی نظام نمود بیرونی این استراتژی است. مرحله سوم »مهار منطقه ای و بین المللی انقلاب اسلامی« است که در سال 84 تا 87 در دستور کار آنان قرار گرفته است و  مرحله آخر مقابله ی نظام سلطه در مقابل ایران در سال 88 ، استراتژی »جابجایی در حاکمیت و مهار داخلی« است.

بعد از این که نظام سلطه در دهه ی اول انقلاب موفقیتی در تغییر ساختار  نظام اسلامی ایران حاصل نکرد و علی رغم تمام فشارهای سخت و درگیری های نظامی به مقاصد خود دست نیافت و  بعد از گذشت یک دهه علی رغم تمام مشکلات انقلاب اسلامی ایران «تثبیت » شد، سرد مداران نظام سلطه بر این شد که با یک پله نزول در سیاست های خود ، در کنار« تغییر ساختار » جمهوری اسلامی به دنبال« تغییر رفتار» آن نیز باشد تا با استحاله و فرو پاشی از درون آن شرایط را برای « تغییر ساختار» فراهم کند. سیاستی که در بسیاری از  کشورها از جمله شوروی سابق به نتیجه دلخواه نظام سلطه منتهی شد. اما این بار نیز علی رغم تلاش برخی افراد معلوم الحال در کشور، با درایت مقام معظم رهبری، این مرحله از راهبرد  نظام سلطه علیه ایران نیز به موفقیت مورد نظر دست پیدا نکرد و با روند رو به رشد و سریع ایران در جهت مقاصد خود و در جهت به خطر انداختن منافع نظام سلطه در منطقه و سطح بین الملل ، سیاست نظام سلطه باز هم با تنزل مواجه شد و تمام هم و غمشان  بر این شد که رفتار ایران در منطقه و بین الملل را مهار کند.

 رصد کردن حوادث کوچک و بزرگ جهان و منطقه خاور میانه در چند سال اخیر همانند تحرکات ضد استکباری کشورهای امریکای لاتین ، جنگ سی و سه روزه لبنان ، جنگ بیست و دو روزه غزه ، تحرکات خود جوش مردمی با گرایش به انقلاب اسلامی در کشور های همسایه و ... که با دقت می توان نقش نرم افزاری انقلاب اسلامی را در آنها به عیان دید، همه بیانگر این مطلب است که راهبرد های نظام سلطه در مهار منطقه ای و  بین المللی ایران نیز با شکست مواجه شده است.

در نهایت سردمداران نظام استکباری جهان به این نتیجه رسیدند که سیاست مهاری خود علیه انقلاب اسلامی ایران را به پایین ترین سطح آورند و به دنبال جابجایی در حاکمیت ایران و در واقع مهار ایران از داخل هستند.

می توان دلایل متعددی برای در پیش گرفتن مهار داخلی توسط نظام سلطه بیان کرد، از جمله این که تحریم های آن ها در چندین سال اخیر تاثیری در رفتار ایران ایجاد نکرد و گذشته از آن بحران اقتصادی امریکا و اروپا اعمال این تحریم ها را سخت کرده است. همچنین نظام سلطه برای ایجاد اجماع سیاسی علیه ایران در مجامع حقوقی بین المللی مانند شورای امنیت ، آژانس بین المللی انرژی اتمی و ... باید هزینه زیادی را صرف کند که برای آنها بسیار گران تمام می شود. نکته مهم دیگری که به اتخاذ راهبرد چهارم ، یعنی جابجایی در قدرت و مهار داخلی ، توسط نظام سلطه موثر بود این است که در صورت تثبیت جریان ناب اصول گرایی( به مفهوم واقعی آن) در حاکمیت امکان مهار ایران در زمینه های مختلف بسیار مشکل می شود.

بنا بر مطالب گفته شده انتخابات  دهمین دوره ریاست جمهوری ایران برای نظام سلطه، در جهت رسیدن به سیاست های مهاری خود علیه انقلاب اسلامی بسیار اهمیت دارد، همانگونه که این انتخابات در روند تکاملی انقلاب اسلامی نیز بسیار حائز اهمیت است . این بار نیز اشارات خاص مقام عظمای ولایت مانند همیشه کارگشا خواهد بود:

« اگر در روزی در میان مسئولان کشور مسئولان بی جرات و ضعیفی همچون شاه سلطان حسین پیدا شوند ، حتی اگر در میان مردم نیز شجاعت و آمادگی وجود داشته باشد ، کار مملکت و جمهوری اسلامی تمام است، چرا که مسئولان ترسو و مقهور ، ملت های شجاع را نیز به ملت های ضعیف تبدیل می کنند.»  ( مقام معظم رهبری، دانشگاه علم و صنعت، سال87)

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ